نحوه گفتن فوت عزیزان به کودکان

آیا کودکان میتوانند مفهوم مرگ را درک کنند؟ از چه سنی میتوان مفهوم مرگ را به کودکان آموزش داد؟ برای توضیح دادن مرگ به کودکان، باید به چه مواردی توجه کنیم؟ بهترین راه برای آشنا کردن کودکان با مرگ چیست؟
روابط نزدیک انسانی و خانوادگی باعث میشوند که ما انسان ها وابستگی شدیدی به یکدیگر پیدا کنیم. بدون شک، همه ما افرادی را عاشقانه دوست داریم و حاضر نیستیم حتی برای مدتی کوتاه آنها را ترک کنیم.
اما گاهی اوقات مجبور می شویم عزیزی که از دست داده ایم را به خاک بسپاریم و تنها در یاد و خاطرمان او را نگاه داریم.
درک این موضوع که انسانها هر کدام روزی از دنیا خواهند رفت، برای بزرگسالان هم کمی پیچیده است. تا چه رسد به کودکی که هیچ تصویری از مرگ ندارد.
یکی از مواردی که در آموزش و تربیت کودکان فوق العاده مهم است، توضیح دادن مفهوم مرگ به او است. به خصوص برای کودکی که با فوت یکی از عزیزانش مواجه شده و مدام بهانهگیری میکند و شخص فوت شده را طلب میکند.
به نظر شما بهترین راه برای آشنا کردن کودکان با مفهوم مرگ چیست؟
برای این کار شما باید 2 اصل را در نظر بگیرید؛ 1- صداقت 2-همدلی با کودک
مهمترین کاری که شما در این مواقع باید انجام دهید، گفتن جملات کاملا درست است! البته نه همه حقیقت! اما سعی کنید آنچه میگویید دقیقا با حقیقت منطبق باشد.
برای مثال بارها شنیده ایم که وقتی کودک یکی از نزدیکان خود را از دست میدهد، به او میگویند: خواهرت به مسافرت رفته… یا پدرت به خوابی طولانی رفته…
این جملهها در این شرایط بحرانی باعث میشوند کودک تا مدت ها منتظر فرد فوت شده بماند و باور اینکه بازگشت فرد غیر ممکن است برایش سخت شود.
هرگز از جملاتی مانند آدم های خوب پیش خدا میروند یا مانند آن استفاده نکنید… زیرا این تصور برای او پیش می آید که مگر آدمهای اطراف من خوب نبودند که پیش خدا نرفتند؟ یا نگران شود از اینکه همه آدم های خوب اطراف من پیش خدا میروند و من تنها میشوم.
در چنین مواردی او را در آغوش بگیرید، نوازش کنید و به او اطمینان دهید که در کنارش هستید. این اعمال باید توسط کسی انجام شود که بیشترین نزدیکی را با کودک دارد و از نظر کودک کاملا قابل اعتماد است.
از کلمات و جملات ساده برای همدلی با او استفاده کنید. درباره مرگ، ساده صحبت کنید تا او بتواند کلماتتان را درک کند.
برای مثال میتوانید بگویید: انسانها وقتی خیلی پیر میشوند، بدنشان دیگر قدرت زندگی کردن ندارد و مجبورند درد زیادی را تحمل کنند. به خاطر رها شدن از این درد، پیش خدا میروند و خدا از آنها مراقبت میکند.
اما مسئله اینجاست که کودک از چه سنی میتواند با مفهوم مرگ آشنا شود؟
شاید باور نکنید اما کودک از سن 2 سالگی میتواند مفهوم مرگ یا نابودی را درک کند. هنگامی که یک کودک در حدود 2 یا 3 سالگی حیوان خانگی یا جانوری را میبیند که بی جان است و غذا نمیخورد و نفس نمیکشد، بهترین زمان برای توضیح مرگ به کودک است. او می تواند تشخیص دهد که حیوان دیگر تکان نمیخورد و زندگی اش متوقف شده است.
از این فرصتهای کوچک استفاده کنید تا اگر در آینده کودک درباره مرگ پرسید، همان ماجرا را به یادش بیاورید.
در سن چهار سالگی، کودک ممکن است در مواجهه با مرگ عزیزش، واکنش های عاطفی شدیدی نشان دهد. آماده نگرانی ها و سردرگمی های ممکن از سمت او باشید. زیرا در این سن، کودک نه آنقدر کوچک است که برایش این موضوع بیاهمیت باشد و نه آنقدر بزرگ که کاملا درک کند.
آشنایی کامل با مفهوم مرگ از سن 6 سالگی رخ می دهد. زمانی که کودک در مراسم سوگواری می تواند کاملا از آنچه دور و برش رخ می دهد آگاه باشد. در این سن، کاملا کودک را از همه حقایقی که خودتان میدانید آگاه کنید. اینکه مرگ چیست و در باورهای دینی ما انسان پس از مرگ چه سرنوشتی دارد.
او به خوبی میتواند این حقایق را بفهمد. البته در نظر داشته باشید که صحبت هایتان را به زبان ساده و زیبا بیان کنید. به او بگویید که در حال حاضر، با فوت فلان عزیز، حال همه ما ناخوش است. اما به زودی ما به روزهای خوب برمیگردیم و زندگی عادی مان را از سر میگیریم و برای شادی او دعا میکنیم.
اما برای بردن کودک به مزار فردی که فوت کرده، سن 9 سالگی پیشنهاد میشود. در این سن او توانایی کنار آمدن با مشکلات را دارد و میتواند آنها را درک کند. او در سن 9 سالگی مانند یک بزرگسال می تواند مرگ و نیستی را بفهمد.
دیدگاهتان را بنویسید